شخصی را به جهنم می بردند . در راه بر می گشت و به عقب خیره می شد . ناگهان خدا فرمود : او را به بهشت ببرید . فرشتگان پرسیدند چرا ؟ پروردگار فرمود : او چند بار به عقب نگاه کرد ... او امید به دیدار معشوقش داشت
در یک آشنایی دوستانه ما با هم دست دادیم !! تو فقط دست دادی.. و من.. همه چیز از دست دادم
میدونی آدما بین الف تا ی قرار دارند. بعضی ها مثل " ب " برات میمیرند، مثل " د " دوستت دارند، مثل " ع " عا شقت میشوند،مثل ..ف.. که اسم نازنینت است فدات میشن. مثل " م " منتظر می مونند تا یه روز مثل " ی " یارت بشن
باز در کلبه ی عشق، عکس تو مرا ابری کرد.عکس تو خنده به لب داشت ولی اشک ، چشم مرا جاری کرد
مهربانی را وقتی دیدم که کودکی خورشید را در دفتر نقاشیش سیاه کشید تا پدر کارگرش زیر نور آفتاب نسوزد
آدم ها در دو حالت همدیگر را ترک می کنند: اول اینکه احساس کنند کسی دوستشون نداره و دوم اینکه احساس کنند یکی خیلی دوستشون داره
تواگه پائیز زردی واسه من بهار سبزی...تواگه هوای سردی واسه من همیشه گرمی...تواگه ابر سیاهی واسه من ابر بهاری...تواگه دشت گناهی واسه من یه بی گناهی... تواگه غرق نیازی واسه من یه بی نیازی...تواگه رفیق راهی واسه
|